ميل بزنيد

اينارو ببينيد  

 

Home

Archive

<< current
 


stats


یکشنبه، دی ۰۸، ۱۳۸۱

من مست مستم بابا حيدر مدد
من حق پرستم بابا حيدر مدد




فرمان مي خونه و بلاگر ها حال مي كنن...
وقتي روتوش باشي و وحيد و مايا و گولي و دنياي موازي و كندو ... باشن ، اونوقت ميشه يه كنسرت وبلاگي
وقتي بغل علي رضا باشي و جلوتون يك دنيا سوژه باشه چي ميشه...
وقتي اين همه ده هزار تومني و ببيني و ...
خلاصه يه شب خاطره انگيز بود
جاي اونايي كه دوست داشتم باشن خالي بود...
عكس از: روتوش باشي

شنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۱

من مي شناسم دلت را
هر چند دلتنگ من نيست
حتي ببين سايه ات هم
آن دورها رنگ من نيست
يك چكه باران احساس
اي كاش در سايه ات بود
يا سادگي،مهرباني يك لحظه همسايه ات بود
اين دستهاي نوازش
تنها نشان فريبند
در فصل غمناك شرجي
با چشم خيسم غريبند
گفتي كه سهم تو اين بود
اندوه تلخ و قديمي
گفتم كه در باورم ،مرد سر شانه هاي صميمي
در باغ بي برگ و بارم
مفهوم تلخ خزاني
اي بغض من مثل پائيز
در خاطرم جاوداني

جمعه، دی ۰۶، ۱۳۸۱

شرقي ها
مدتها بود كه سمت شرق تهران نرفته بودم، كه بالاخره امروز مسيرم به اون طرف ها افتاد.
هر چي كه از سمت غرب دور ميشيد ميتونيد همه چيز رو حس كنيد.
بيشترين چيزي كه نظرتونو جلب مي كنه نوع رفتار و لباس پوشيدن شرقي هاست.
دختراشون با يه كلاهي كه شبيه كلاه ملاعمر(كلاه افغاني ها يا مغول ها) مي بينيد كه وقتي اونو سرشون ميذارن مثه ناپلئون بناپارت راه ميرن ، يا همشون مثه موتور سوارا از هد بند استفاده مي كنند.
پسرها معمولا لباسهاي رنگي (مثل فيلمهاي هندي) تنشون مي كنند.
خلاصه شايد قابل تحمل ترين افراد از نظر لباس بچه بسيجي ها باشند

پنجشنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۱

استاد فقيد باله گفته:
«پيرها معمولا خسته نمي شوند.
فقط جوانها خسته مي شوند. سردرگمي آنها را خسته مي كند. من امروز بيش از زمان جواني ام انرژي دارم. چون دقيقا حالا مي دانم كه چه مي خواهم.»


يعني راست گفته...؟

اين copyright هم واسه خودش قانونيه ها...
ما ، يعني خودمو ميگم يه برنامه يا يه CD يا از اين جور چيزارو كه مي خريم هممون از روش كپي مي زنيم ولي اگه يكي برنامه اي رو كه نوشتيم يا توليد خودمونه رو كپي كنه فشارمون ميزنه بالاي 20 ...
يا مثلا Microsoft از تنها جايي كه سود نمي بره ايرانه...
بيچاره بيل گيتس...
اينم يه جور اخلاق ايروني بودنه ديگه...
البته ميشه گفت يه رفتار ضد استكبار جهانيه
ما اينيم ديكه...

چهارشنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۱

يسنه، هات48

اي اهوره !
به هنگام پاداش و آن زمان كه «اشه» بر «دروج» پيروز شود، آنچه از فريب ديوان و مردمان (دُروَند) كه از آن آگاهي داده شده است، براي هميشه آشكار خواهد شد.
آنگاه در پرتو دهش تو، ستايش تو(و مهرورزي به تو) افزوني گيرد.
اي اهوره !
مرا از آنچه تو خود مي داني، بياگاهان.
به راستي آيا تواند بود كه پيش از آغاز كشمكش در انديشه ام، اَشَوَن بر دُروَند پيروز شود؟
اي مزدا !
آشكار است كه اين (پيروزي) سرانجام نيك زندگي دانسته شده است.
اي مزدا !
كدام است دهش نيك تو كه از « شهرياري مينوي» (خواهد رسيد)؟
كدام است پاداش تو براي من و يارانم؟

سه‌شنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۱

ديدن دوستان قديمي واسه هر كسي ميتونه يادآور خاطره هاي خوب و بد باشه مخصوصا واسه كساني كه براي دوستاشون ارزش قائلند.
اگه 5-6 سال رو با يه عده از دوستاتون گذرونده باشيد متوجه منظورم ميشيد...
خيلي خوشحالم كه دوباره ميتونم ببينمتون
ما هر سال يك بار دور هم جمع ميشيم كه همديگرو ببينيم
ميدونيد پارسال كه بچه هارو ديدم خيلي هاشون ازدواج كرده بودن خيلي ها با بچه هاشون اومده بودن
تازه امسال حتما يه سري ديگه ازدواج كردن
جمعه دوره بچه هاي انفورماتيكه
بياد اون موقع ها كه صبح تا شب تو پوريا جمع ميشديم و خوش بوديم
بياد اونايي كه ديگه نيستن، امير رضا كه خيلي جاش واسه زنده بودن خاليه ، كاش بودي...
سعيد نئاندرتال، آرش فارمر، هژير باه باه،اردوان 3 دكتر، شهرياربوشوك، مسعود مديرعامل، عليرضا پوست، علي والا، علي عسگر، شاهين ، كامبيز و هوتن من منم...
پدرام ، كيارش، ساناز، مريم، افشين، سپيده، مريم، آفرين، شريتا، فرنوش، رضا، پيام، پورنگ، عليرضا زماني ، آتوسا، نازنين، ريماو....
نوشين و ندا جاتون خاليه و نويد و...
اگه بخوام همه رو بنويسم 200-300 تا اسم بايد رديف كنم...
خيلي دلم واسه همتون تنگ شده
نمي دونم تا جمعه چه جوري ميگذره ولي لحظه شماري ميكنم واسه اون موقع كه ببينمتون
ولي بايد تا جمعه صبر كرد.
خيلي ديدنيه

یکشنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۱

بالاخره ليگهاي اروپائي تعطيل شد
ميلان كه قهرمان نيم فصل شد با اينكه امشب مساوي كرد ولي اين يعني قدرت....
رم هم تازه موتورشو روشن كرده بود كه...
به هر حال اين هفته هم براي من خوب بود
رم و رئال كه ديشب بردن و ميلان هم امشب قهرمان شد...
من كه خوبم بقيه رو نمي دونم

سرنوشت خويش را باور كن
كه باري همان توان نهفته توست
و نرم مي شكند
وزندگي را از آن دست مي آرايد
كه تو مي خواسته اي
عقاب فاتح قله هاي زندگي باش و مسافر صبور دشتهاي بي كران آن
و هم بدينسان است كه واژه هاي كار و زندگي
معناي اصيل خويش را باز مي يابند
و گلبوته هاي تلاش تو به گل مي نشينند
به دره هاي عميق احساس خويش سفر كن
كه در آنجا كسي را جز خويشتن خود باز نمي يابي
و هرگز نوميد وار از فراز صخره هاي سخت زندگي
آينده را نظاره مكن
و با ايمان به توان خويشتن از آن ميانه راهي بگشا
به سوي دنياي زيباي فرداها
و بدان در امتداد هر راه كه بر مي گزيني
همواره دشواري در كمين است
كه زندگي اگر نام آساني داشت
در زمين تلاش معناي خويش را
از كف مي داد
و در آسمان رنگين كمان

پنجشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۱

قسم مژگانت بلند
قسم به كمان ابروانت طولاني
قسم به نوازش پلكهايت بسته
قسم به زلالي قلبت دريا
قسم به ماه صورتت سفيد
ماه سفيد شبهاي من
كه من براي تو زنده ام
و اين همه زندگي من است
آغوش كه مي گشايم به سويت
مي دانم كه امن ترينم برايت
و آنگاه در لذت بوسيدن و فشردنت
در مي يابم كه براي تو زنده ام
و اين همه دلخوشي من است

سه‌شنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۱

اه اه اه اه اه اه
چقدر كارا زياده....
آدم نمايشگاه داشته باشه و كاراي كتاب جاس رو بخواد انجام بده و بخواد خبرنامه چاپ كنه و...
تازه با اين همه كار ، سرما هم خورده باشي
فقط يه نفر تو اين دنيا مي فهمه چي ميگم اونم ... چون اونم دقيقا شرايط منو داره...

دوشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۱

ميدونيد واسه چي بازيهاي كالچو (ليگ ايتاليا) اينقدر حساسيت داره
فكرشو بكنيد كه يه كشور اين همه تيم خوب و قوي داره!!! ميلان، رم، لازيو، اينتر، يونتوس، پارما و ....
اين چند تا تيم اكثر هفته ها دو تاشون با هم بازي دارن
اينه كه حساسيت داده به بازيهاي كالچو...
آدم واقعا حسوديش ميشه....
ببينيد از اول فصل تا حالا چند بار صدر نشين عوض شده : ميلان ، اينتر، لازيو و يونتوس تا حالا صدر نشين بودن...
...
ظاهرا امشب شبه منه
ميلان2 كومو1
رم3 رجينا0 ( تبريك به جاس بالاخره رم هم شروع كرد طوفانشو.... )
و
رئال4 ا ال وا 2

ديگه من بايد چي بخوام ؟؟؟؟
اينكه لازيو شب مرگو واسه يونتوس تو دل آلپي بسازه ..... اشك دل پيرو هم ديدن داره ....
و باخت بارسلونا (تسليت به جاس)
همه چي خوبه هم برد تيماي محبوبم هم باخت يونتوس و بارسلونا هه هه هه هه هه.....

یکشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۱

واقعا من وقتي يه روز ميرم چاپخونه سر حال ميشم
مخصوصا اگه برم پيش speed master
خلاصه من امروز سرحالم
اصلا مگه ميشه يه افست HEIDELBERG ديد و سر حال نبود؟ اون تازه Speed master رو!!!!!!

شنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۱

«تاريك»

چه جاي ماه،
كه حتي شعاع فانوسي
درين سياهي جاويد كورسو نزند
به جز طنين قدمهاي گزمة سرمست
صداي پاي كسي
سكوت مرتعش شهر را نمي شكند.
به هيچ كوي و گذرصداي خندة مستانه اي نمي پيچد.

- كجا رها كنم اين بار غم كه بر دوش است؟
چراغ ميكدة آفتاب خاموش است!

يه خبر خوب واسه اونايي كه با photoshop كار ميكنند.
version فارسي photoshop7me هم به بازار اومده يعني ديگه تو photoshop مي تونيد مستقيم فارسي تايپ كنيد
اين كار از شركت مفيد رايانه هست.
قابل توجه مايا (هواشناس)
اگه cd ويا اطلاعات بيشتر مي خواهيد ميل بزنيد

جمعه، آذر ۲۲، ۱۳۸۱

اگرما سن زمين را كه غير قابل تصور است فشرده كنيم و هر 100 ميليون سال آن را يك سال بگيريم، كره زمين مانند فردي 46 ساله خواهد بود.
هيچ اطلاعاتي راجع به 7 سال اول اين فرد وجود ندارد و در مورد سالهاي مياني زندگي او نيز اطلاعات كم وبيش پراكنده و نامطمئني وجود دارد.
اما امروز ما تحقيقا ميدانيم كه در سن 42 سالگي گياهان و جنگلها پديدار شده و شروع به رشد كرده اند.
اثري از دايناسورها و خزندگان عظيم الجثه تا يك سال پيش نبوده است يعني وقتي كه زمين 45 ساله بود.
پستانداران 8 ماه پيش رسيده اند.
در اوايل هفته گذشته ميمونهاي آدم نما به آدمهاي ميمون نما تبديل شده و آخر هفته گذشته دوران يخ سراسر زمين را در برگرفت.
انسان جديد فقط حدود 4 ساعت روي زمين بوده كه طي همين يك ساعت گذشته كشاورزي را كشف كرده.
انقلاب صنعتي فقط يك دقيقه پيش اتفاق افتاد...
حال ببينيم كه در اين يك دقيقه انسان چه بلايي بر سر اين فرد 46 ساله آورده است.
طي اين 60 دقيقه بيولوژيكي انسان يك آشغالداني كامل از اين بهشت ساخته است. او تعداد خودش را به نسبتهاي سرسام آوري زياد كرده و باعث انقراض نسل 500 خانواده از جانداران شده است. او سوختهاي اين سياره را غارت كرده و الان مانند يك كودك بي شعور ايستاده و خيره شده به اين حمله برق آسا....
(Nature Magazine)

تقديم به هاله اي كه در ذهنمه