ميل بزنيد

اينارو ببينيد  

 

Home

Archive

<< current
 


stats


پنجشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۲

چيزي که جان عشق را نجات داد !!!
روزي روزگاري در جزيره اي زيبا تمام حواس زندگي مي کردند.
شادي ،غم، غرور،عشق ،....
روزي خبر رسيد که به زودي جزيره به زير آب خواهد رفت.
همه ي ساکنين جزيره قايق ها يشان را مرمت نموده و جزيره را ترک کردند.
اما عشق مايل بود تا آخرين لحظه باقي بماند. چرا که او عاشق جزيره بود.
وقتي جزيره به زيره آب فرو مي رفت عشق از ثروت ، که با قايقي با شکوه جزيره را ترک مي کرد کمک خواست و به اوگفت:
آيا مي توانم با تو همسفر بشم؟
ثروت گفت:خير نمي تواني. من مقدار زيادي طلا و نقره داخل قايقم دارم و ديگر جايي براي تو وجود ندارد.
عشق از غرور که با يک کرجي زيبا راهي مکاني امني بودکمک خواست.
عشق گفت:لطفا کمک کن و مرا با خود ببر.
غرور گفت:نمي توانم. تمام بدنت خيس و کثيف شده ، قايق مرا کثيف مي کني .
غم در نزديکي عشق بود .عشق به او گفت: اجازه بده تا من با تو بيايم.
غم با صداي حزن آلود گفت:
آه عشق ، من خيلي ناراحتم و احتياج دارم که تنها باشم.
عشق اين بار به سراغ شادي رفت و او را صدا زد . ولي او آنقدر غرق در شادي و هيجان بود که حتي صداي عشق را نيز نشنيد .
ناگهان صداي مسني گفت : بيا عشق ، من تو را خواهم برد .
عشق آنقدر خوشحال شده بود که حتي فراموش کرد که نام ياريگرش را سؤال کند و سريع خود را داخل قايقش انداخت و جزيره را ترک کرد .
وقتي به خشکي رسيدند آن مرد مسن به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد که چقدر به آن فرد مسن بدهکار است ،
چرا که او جان عشق را نجات داده بود .
عشق از علم سؤال کرد : او که بود؟!
علم گفت : او زمان است
عشق گفت : زمان؟! اما چرا به من کمک کرد ؟
علم لبخندي خردمندانه زد و گفت :
زيرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است .


پنجشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۸۲

با دلی خسته در اين شهرم و دلداری نيست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نيست

دوشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۲

هفت شهر عشق را عطار گشت
مـــــا هنوز اندر خم يك كوچه ايم


نكته:در اينجا خم همان پيچ است.
توصيه: دوستان پيچ جاي توقف نيست.

یکشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۲


شيرين عبادي، برنده جايزه صلح نوبل شد
به نظر من كه اين خانم واسه ايران بزرگترين افتخار قرن بوده، هر چند كه سعي ميشه اصلا به نظر نياد ولي...
ببينيد اسم افرادي كه اين جايزه رو گرفتن....
شخصي مثل ماندلا به خاطر 30 سال مبارزه و زندان به اين جايزه رسيده
مبلغ جايزه هم حسابي چشمگيره.... ده ميليون كرون سوئد(1.32 ميليون دلار)



رخ بنماي كه جهان در انتظار توست

چهارشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۲

تبريك به خانم مهندس مهرنوش محرابي...


هفته نيروي انتظامي مبارك!!!

یکشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۲


يه جاده...توشب...2تا خط موازي...يه موبايل كه آنتن نميده...

چهارشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۲

تبريك به علي و فرزانه ابتهاج

بالاخره وقت شد يه سري به اينجا بزنم...
تا اونجايي كه يادم مياد هميشه وقتي يه عملي ميومد سراغم كه يه پولي بگيره نميگذاشت كه بفهمم عمليه ولي چند روز پيش يكي اومد سراغم و گفت كه يه مقدار پول بده.... معتادم، مي خوام برم خودمو بسازم...