ميل بزنيد

اينارو ببينيد  

 

Home

Archive

<< current
 


stats


جمعه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۱


به ياد استاد غلامحسين بنان
امروز سالگردش بود
هفده سال پيش -بيمارستان ايرانمهر-8/12/1364
خدايش بيامرزدش

پنجشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۱

بدون شرح...

شرحش از خودتون...


برق و بي برقي
اديسون با اختراع برق غير از اينکه چراغ ها رو روشن کرد و شهر ها رو نوراني، يه کار مهمتر هم کرد اونم آلودگي صوتي بود نه اشتباه نکنيد منظورم از سر و صدا فقط مصنو عي نيست(يعني صداي ضبط و ...) بلکه سر و صداي مردمه..
و...
نمي ذونم چرا وقتي برق قطع ميشه همه جا ساکت ميشه و همه کمتر حرف ميزنن!!!
مخصوصا اگه جايي که باشين نور کافي هم نداشته باشه...
همه به جاي اينکه حرف بزنن، اون موقع ها بيشتر فکر مي کنن، خيلي چيزا مياد تو ذهنشون و...
تازه اون موقع بعضي ها مث من به اين فکر مي کنن که وقتي برق قطع ميشه، چرا بيشتر فکر مي کنيم..؟

سه‌شنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۱

خيلي بده که کسي ندونه:
که به خدا چي بايد بگه؟
که چي ازش بخواد و ...
...
اللهم اني نشرت عهدک و کتابک
اللهم فاجعل نظري فيه عباده
و قرائتي فيه فکرا
و فکري فيه اعتبارا
...

یکشنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۱

اي کاش فرصتي بود، حتي براي يک بار
با تو نفس کشيدن ،ميشد دوباره تکرار
اي کاش ميشد امروز، در چشم تو غزل خواند
بار دگر تورا ديد، نام تورا عشق خواند

اي کاش زندگي رو، از هم نمي گرفتيم
از زنده مردن خويش، ماتم نمي گرفتيم
هر گز نگو که اين درد، تقدير ناگذير است
ديروزمان که مرده، فردايمان چه دير است
...
...
بس کن نزن تبر را، بر شاخه ام که خستم
اين زخم اولين بود، يا زخم آخرين است

چهارشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۱

يسنا، هات28
بر بد کنش ستيزي نمي رود
مگر که تو
خويشتنت را به ستايش و راستي برآوري
و بگذر از آناني
که به سنگسارت
هزار دست فرازنده مي لرزانند.
اما
اي آني که به دانش از سر ستيزه مي آيي!
مردمان مرا
به هيچ پچپچه اي پريشان نخواهي ديد.

دوشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۱

عجب دنيايي است اينجا
تا حالا اينقدر ابرهارو نزديک به زمين نديده بودم
انگار که لاي همون ابرا هستي...
گاهي اوقات کوير هم عالمي داره
...
با تموم اين زيبائي ها...
کاش اينجا، اونجا بود
يا اونجا، اينجا بود
يا من اونجا بودم...

سه‌شنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۱

گوهر خود را هويدا کن کمال اين است و بس
خويش را در خويش پيدا کن کمال اين است و بس

مي بينم که جنگ مي خواد راه بيفته
من که يه چند روزي غايبم
ملت مقابل مي تونن سوء استفاده کنن...!!!
تا برگرديم و ...

یکشنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۱


به نظر شما اين چشما به کجا خيره شدن؟؟

شنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۱


ما که نفهميديم کنسرت بود يا معرف خونه، يعني اومده بود يه چيزايي رو به خورد ملت بده، مث معرفي يه سري جوجه خواننده که نون به هم غرض مي دادن...
اين کنسرت اگه تو بندرعباس اجرا مي شد بيشتر بيننده ها حال مي کردند
همه اينا به علاوه ( به قول ناصر اضاف) اينکه صداي سالن هم خيلي توپ بود (اونم تو ايران!!!!!!!!!!!!!!)
اينا همه انتقادات من بود ولي يه چيزاي خوبيم بود که نظر آدمو به خودش جلب کنه اونم آهنگاي جديدش بود که اگه قبل از کنسرت يه دفعه آلبوم بوي شرجي و گوش کرده باشيد بهتر مي فهميد چي بوده...
نازتکه... نقش جمال(مخصوص جواد رضويان و بانو)...و...
از همه اينا که بگذريم اين مي مونه که چرا آهنگ مورد علاقه منو(خدا نگهدار) نخوند...
اون نخوند ما که ميتونيم بنويسيم:
يادم باشد حرفي نزنم که به کسي بر بخورد، نگاهي نکنم که دل کسي بلرزد
راهي نروم که بيراه باشد، خطي ننويسم که آزار دهد کسي را
(البته تو کنسرت اينا نيست معمولا چون پرويز پرستويي نيست)
گريه کردم گريه کردم،
اما دردمو نگفتم، تکيه دادم به غرورم، تا ديگه از پا نيفتم
گريه کردم گريه کردم،
چه ترانه بي اثر بود، مث مشت زدن به ديوار
اولين فصل شکستن، آخرين خدانگهدار
من به قله مي رسيدم، اگه هم ترانه بودي
صد تا سد و مي شکستم اگه تو بهانه بودي
اگه هم ترانه بودي اگه تو بهانه بودي
...
...
دست تکون دادن آخر توي اون کوچه خلوت
بغض بي وقفه آواز، گريه هاي بي نهايت
عکس از: روتوش باشي